سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خرم آن بقعه که آرامگه یار آن جاست

خرم آن بقعه که آرامگه یار آن جاست   راحت جان و شفای دل بیمار آن جاست
من در این جای همین صورت بی جانم و بس   دلم آن جاست که آن دلبر عیار آن جاست
تنم این جاست سقیم و دلم آن جاست مقیم   فلک این جاست ولی کوکب سیار آن جاست
آخر ای باد صبا بویی اگر می?آری   سوی شیراز گذر کن که مرا یار آن جاست
درد دل پیش که گویم غم دل با که خورم   روم آن جا که مرا محرم اسرار آن جاست
نکند میل دل من به تماشای چمن   که تماشای دل آن جاست که دلدار آن جاست
سعدی این منزل ویران چه کنی جای تو نیست   رخت بربند که منزلگه احرار آن جاست

افسوس بر آن دیده که روی تو ندیدست   یا دیده و بعد از تو به رویی نگریدست
گر مدعیان نقش ببینند پری را   دانند که دیوانه چرا جامه دریدست
آن کیست که پیرامن خورشید جمالش   از مشک سیه دایره نیمه کشیدست
ای عاقل اگر پای به سنگیت برآید   فرهاد بدانی که چرا سنگ بریدست
رحمت نکند بر دل بیچاره فرهاد   آن کس که سخن گفتن شیرین نشنیدست
از دست کمان مهره ابروی تو در شهر   دل نیست که در بر چو کبوتر نطپیدست
در وهم نیاید که چه مطبوع درختی   پیداست که هرگز کس از این میوه نچیدست
سر قلم قدرت بی چون الهی   در روی تو چون روی در آیینه پدیدست
ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا   حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
با این همه باران بلا بر سر سعدی   نشگفت اگرش خانه چشم آب چکیدست



تاریخ : دوشنبه 90/2/5 | 12:21 صبح | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر

  • paper | پرشین تم | خرید بک لینک